وقتی محصولی قیمتش بیش از اندازه رشد می کند به طوری که قیمت آن از ارزش ذاتی اش فاصله زیادی می گیرد، آن محصول دارای قیمت حبابی است.
علل مختلفی برای ایجاد حباب وجود دارد که در ادامه به بررسی آن ها می پردازیم. غالبا وقتی حباب قیمتی ایجاد می شود، آن محصول وارد دوران رکود می شود، یعنی زمانی که عرضه بیش از تقاضا است.در این میان اگر تغییرات اساسی در مولفه هایی که حباب را ایجاد کرده اند رخ دهد، حباب شروع به تخلیه شدن می کند اما اگر تغییراتی اساسی در مولفه های ایجاد حباب ایجاد نشود فقط سایه رکود غلیظ تر می شود. حباب اقتصادی معاملات با ارزش بسیار گرانتر از ارزش واقعی مورد معامله است که در سطح جامعه همهگیر میشود. چون تعیین ارزش واقعی، کار دشواری است معمولاً پس از افت ناگهانی قیمت و به اصطلاح ترکیدن حباب متوجه وجود حباب میشوند.
ویژگی حباب، موقّتی بودن آن است.
اختلاف بین ارزش ذاتی یک کالا با قیمت مبادله ای آن در بازار نقدی را حباب می گویند. فرض کنید قیمت ماشین الف درب کارخانه 50 میلیون تومان است ولی همان ماشین در بازار نقدی 51 میلیون معامله می شود به این اختلاف یک میلیون تومانی حباب قیمت می گویند.
مثال معروف دیگر حباب قیمتی معرف است به گل لاله
در قرن هفدهم هلند وارد دوران طلایی خود شد زمانی که صنعت و تجارت در این کشور به پیشرفت قابل قبولی رسیده بود و مردم هلند هم با آسایش خاطر زندگی می کردند. در دهه 1630، آمستردام بندر مهم و مرکز تجارت بود. هلندیها ادویههای مهم را به میزان بسیار زیاد از آسیا برای بدست آوردن سود بالا، با کشتی به اروپا حمل میکردند. بنابراین آمستردام سرشار از ثروتمندان شد. در آن زمان گل لاله بطور باور نکردی تقاضا داشت و با قیمت چندیدن برابر قیمت واقعی آن خرید و فروش می شد .
اما چرا قیمتها حباب دار میشوند؟
قیمت عرضه قیمتی است که فروشنده مایل است کالای خود را به آن قیمت بفروش برساند قیمت تقاضا قیمتی است که خریدار مایل به خرید در آن قیمت می باشد نقطه تعادلی قیمت بازاری یک کالا زمانی اتفاق می افتد که قیمت عرضه با قیمت تقاضا برابر است حباب قیمت نیز از قاعده عرضه و تقاضا مستثنا نیست به این صورت که خریدار حاضر است کالا ی مورد نیاز خود را با قیمت بالاتر از ارزش ذاتی خریداری کند زیرا یا عرضه کالا محدود شده یا فروشنده امیدوار است با قیمت بالاتری بعد از مدتی آن را بفروش رساند در نتیجه حباب مثبت ( قیمت نقدی بیشتر از قیمت ذاتی) بوجود می آید.
دلایل بوجود آمدن حباب مثبت
- امید به افزایش قیمت در بازار وجود دارد.
- سرمایه موجود در بازار در حال افزایش است( سفته بازی و تقاضا کاذب ناشی از انباشت سرمایه در یک بازار) کمبود کالا بوجود آمده است .
- عرضه کم و محدود کالا
- شرایط سیاسی و استراتژیک منطقه
درباره افزایش قیمت مسکن در اقتصاد ایران معمولا دو دلیل بیان میشود: اول افزایش شدید نقدینگی در سالهای اخیر همراه با عدم توانایی بازارهای مالی برای جذب این نقدینگی ،دوم نگاه به مسکن به عنوان کالای سرمایه ای نه سرپناه و امید به افزایش قیمت آن و در نهایت نبود مناطق قابل سکونت مناسب دارای امکانات به اندازه تقاضا ( برای مثال دارای حمل و نقل عمومی/ بازار کار / مدرسه / بیمارستان / رفاحی/ آب و ...)
ویژگی حباب، موقتی بودن آن است، اما سوال اینجاست که چرا این عامل موقتی در بخش مسکن از بین نمیرود؟
درباره دلایل تشکیل حباب قیمت در اقتصاد تئوریهای مختلفی وجود دارد که موضوع بحث ما نیست. معمولا حباب قیمتها، ترکیدن و سقوط شدید قیمتها را نیز به همراه دارد. هرچند فرآیند ترکیدن حباب برای کسانی که در قیمتهای بالا اقدام به خرید داراییها کردهاند، بسیار ناگوار و پرهزینه است اما به هرحال موجب تصحیح خطا در کل اقتصاد میشود و باعث میشود قیمت داراییهایی که بیش از ارزش ذاتی شان بالا رفته بود، مجددا اصلاح شود. اما به نظر میرسد در اقتصاد ایران لزوما این گونه نیست. عباراتی نظیر این که «خریدار ملک در ایران ضرر نمیکند» یا «مسکن همیشه سودده است» تاییدی بر این موضوع است. در واقع اتفاقی که در بخش مسکن در کشورمان صورت میگیرد بدین شکل است: بنا به هر دلیلی حباب قیمتها شکل میگیرد و سیل نقدینگی به سمت مسکن سرازیر میشود. اما از آنجا که افزایش قیمتها غیر واقعی بوده است شکاف میان عرضه و تقاضا ایجاد میشود. تا اینجا تفاوتی میان مسکن و سایر داراییها وجود ندارد. اما با مشاهده شکاف عرضه و تقاضا حباب قیمتها باید بترکد و قیمتها شکسته شود. اما چرا این اتفاق نمیافتد؟
یک دلیل برای این موضوع ممکن است این باشد که در شرایط تورمی ترکیدن حباب مسکن بدین شکل است که قیمت مسکن ثابت میماند و قیمت سایر کالاها افزایش مییابد. در این شرایط قیمت واقعی مسکن افت کرده است(با سایر قیمت ها بالا نرفته است) اما اگر در این شرایط بازهم قیمت مسکن افزایش یابد، چه دلیلی میتوان ارائه کرد؟
به نظر میرسد یک دلیل این امر، افزایش میزان و سقف وامهای دولتی باشد. در واقع به جای این که حباب بترکد و قیمتهای عرضه شکسته شود تا شکاف عرضه و تقاضا پر شود، این قیمتهای تقاضاست که به وسیله وامهای مسکن افزایش مییابد. بدین ترتیب رونقی موقتی در بخش مسکن ایجاد میشود تا وقتی که مجددا قیمتها افزایش یابد. بدین ترتیب بخش مسکن در یک مارپیچ تورمی گرفتار میشود که یک طرف آن افزایش قیمت مسکن و طرف دیگر آن افزایش نقدینگی و افزایش وامهای خرید مسکن است.
سیاستی که اقتصاد دانان برای جلوگیری از تداوم و بزرگ شدن حباب قیمت پیشنهاد میکنند کاهش حجم نقدینگی و افزایش نرخ بهره است یعنی دقیقا عکس آنچه در ایران اجرا شده است
در صورتی که در مورد حباب قیمت مسکن در ایران نظری دارید در زیر آن را عنوان کنید تا دیگران از آن استفاده کنند بلکه گره گشا باشد . با تشکر